فرستادن سفرای اسلام به دربار پادشاهان
فرستادن سفرای اسلام به دربار پادشاهان در ذی حجّه سال ششم هجری، هنگامی که ریشه نهال اسلام، در زمین مدینه استحکام می گرفت و بر شاخ و برگ مبارک این درخت روز بروز اضافه می شد و میوه های شیرین آن یکی پس از دیگری کام پیامبر ـ ص ـ و اصحاب بزرگوارش را حلاوت می
در ذي حجّه سال ششم هجري، هنگامي كه ريشه نهال اسلام، در زمين مدينه استحكام مي گرفت و بر شاخ و برگ مبارك اين درخت روز بروز اضافه مي شد و ميوه هاي شيرين آن يكي پس از ديگري كام پيامبر ـ ص ـ و اصحاب بزرگوارش را حلاوت مي بخشيد، پيامبر ـ ص ـ درصدد برآمد تا با ارسال سفيران خود به دربار شاهان و فرمانروايان كشورهاي همجوار آنان را به دين خود بخواند و در جهت جهاني كردن پيام آيين خويش گامي بزرگ بردارد. چنانكه نوشته اند پيامبر ـ ص ـ پس از صلح حديبيه اقدام به نامه نگاري و ارسال سفراي خود نمود.
پادشاهان و فرمانروايان، هر يك به گونه اي با نامه و نمايندگان حضرت رسول ـ ص ـ برخورد كردند. في المثل مقوقس فرمانرواي اسكندريه، حاطب بن ابي بلتعه، نماينده پيامبر ـ ص ـ و كساني را كه همراه وي بودند، بسيار گرامي داشت و به نامه پيغمبر ـ ص ـ پاسخ مؤدّبانه و گرم نوشت و كنيزي به نام جاريه را براي پيشكش به پيغمبر ـ ص ـ با آنها همراه ساخت كه بعداً پيامبر با او ازدواج كرد.
همچنين پيامبر دحيه كلبي را به سوي هرقل فرمانرواي روم فرستاد. قيصر روم به گرمي از سفير آن حضرت استقبال كرد و به او صله بخشيد و جامه هاي گرانبها در بَرِ او كرد.
عبدالله بن حذافه سهمي را نيز به دربار خسرو پرويز شاه ايران روانه فرمود. ليكن خسرو با گستاخي تمام نامه مبارك پيغمبر ـ ص ـ را پاره كرد و گفت: او كه بنده من است چنين نامه اي به من مي نگارد! رسول خدا ـ ص ـ چون از جسارت خسرو آگاه شد بر او نفرين كرد كه حكومتش منقرض گردد. خسرو پرويز نيز به باذان والي خود بر يمن نامه اي نوشت تا دو نفر را روانه حجاز سازد تا محمد ـ ص ـ را دستگير كنند و پيش او بياورند! باذان پيرو دستور خسرو پرويز دو نفر را به مدينه فرستاد و پيامبر ـ ص ـ از طريق وحي به آن دو آگهي داد كه شيرويه پسر خسرو، پدر را از تخت به زير كشانده و به قتل رسانده است. اين حادثه در دهم جمادي الاولي سال هفتم هجري برابر با سال 629 م. اتفاق افتاد.
همچنين سليط بن عمرو عامري را به سوي هوذة الحنفي صاحب يمامه فرستاد و بنا به قولي شجاع بن وهب اسدي را به سوي حارث بن ابي شمر الغساني شاه دمشق روانه فرمود و العلامين الحضرمين را به سوي منذر حاكم بحرين گسيل داشت. و عمرو بن عاص را به سوي فرمانروايان عمان فرستاد و حارث بن عمير را به سوي دست نشانده هرقل بر بُصري روانه كرد. همچنين آن حضرت نمايندگاني به سوي حاكمان يمن و برخي نقاط ديگر فرستاد. نجاشي و مسيلمه كذّاب نيز از كساني بودند كه پيامبر ـ ص ـ به سوي آنها هم نمايندگاني فرستاد و پيامبر ـ ص ـ نجاشي، فرمانرواي حبشه و مردمش را به اسلام دعوت كرد و از آنها خواست كه مهمانانش را گرامي بدارند.
نامه هايي كه پيامبر ـ ص ـ به فرمانروايان كشورها و بلاد مختلف نگاشته هر كدام ويژگيهاي خاصي دارند از ميان اين نامه ها بي مناسبت نمي بيند تا نامه رسول گرامي اسلام را به خسرو پرويز نقل كند. آن حضرت چنين نگاشته است:
بسم الله الرحمن الرحيم. از محمد فرستاده خدا به كسري بزرگ ايران. درود بر آن كه پيرو هدايت گرديد و به خدا و فرستاده اش گرويد. من تو را به دين خداي ـ عز و جل ـ فرا مي خوانم.
من فرستاده خدا به سوي تمام جهانيانم تا آن را كه زنده است بيم دهم و حجت را بر كافران تمام گردانم. اسلام بياور تا در امان بماني و اگر به دعوت من پشت كني، گناه مجوس بر گردن تو است.